خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید:«أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَكُوا أَن یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ» یعنی : «آیا مردم پنداشتند كه تا گفتند ایمان آوردیم رها مىشوند و مورد آزمایش قرار نمىگیرند» (1). آری سنت پروردگار متعال این است که اهل ایمان را در مواجهه با سختی ها و مشکلات مورد آزمایش قرار می دهد تا عیار ایمان هر یک مشخص گردد. پس اگر بر اساس امتحانات الهی، نقطه ضعفهای بر ملا شده را شناختیم و آنها را ریشهیابی و ترمیم کردیم، در این آزمون موفق هستیم؛ ولی اگر اشتباهات خود را نپذیرفتیم و در مقابل آن توجیه آوردیم، در این صورت، به شیطان اقتدا کردهایم.
امتحانات و آزمونهای الهی، به نفع ماست؛ البته اگر انسان، با خدا باشد، اما اگر خدا را فراموش کند بیتردید گمراه و از راه، خارج خواهد شد.
در آخرالزمان، همه شیعیان امتحان میشوند. «آزمایشهای آخرالزمان، منافقکُش است و آدمهای پیچیده را نیز روشن میکند». امتحانات و آزمونهای آخرالزمان، یک نوع تمرین سربازی برای امام زمان(عجل الله تعالی فرج الشریف) است.
در همه دورانها، حق و باطل در تقابل بودهاند، و از این میدان کسانی پیروز بیرون آمدهاند که بصیرت داشتهاند. اما سؤالی مطرح است و آن اینکه گاهی آنقدر فتنه سنگین میشود که تشخیص حق و باطل، دیگر ممکن نیست. مثلاً معاویه به ظاهر نماز میخواند و امیرالمؤمنین(علیه السلام) هم نماز میخواند؛ حال در چنین مواقعی که برخی فتنهگران، شیوه منافقان را پیش میگیرند، چه باید کرد؟ چگونه باید تشخیص دهیم که کدام طرف، حق است و کدام طرف، باطل؟
برای ظهور دولت یار، باید غربال شد؛ چنانچه خدای متعال در آیه 154 سورة آلعمران میفرماید: «تا خدا آنچه در سینههایتان پنهان میدارید، بیازماید و هر چه در دل دارید، پاک و خالص گرداند و خدا از راز سینهها آگاه است». مرحوم علامه طباطبایی(رحمة الله علیه) نیز در این زمینه مینویسد: «سنت خدای تعالی بر این جاری شده است که ابتلا و خالص سازی، عمومی باشد؛ هم شامل آنان (جبهه باطل) میشود و هم شامل شما... و با آزمایش افکار باطنی شما، خالص سازی ایمان و برطرف شدن شرک قلبیتان، یکی از دو طرف سعادت و شقاوت برایتان متعین شود».(2)
در همه دورانها، حق و باطل در تقابل بودهاند، و از این میدان کسانی پیروز بیرون آمدهاند که بصیرت داشتهاند. اما سؤالی مطرح است و آن اینکه گاهی آنقدر فتنه سنگین میشود که تشخیص حق و باطل، دیگر ممکن نیست. مثلاً معاویه به ظاهر نماز میخواند و امیرالمؤمنین(علیه السلام) هم نماز میخواند؛ حال در چنین مواقعی که برخی فتنهگران، شیوه منافقان را پیش میگیرند، چه باید کرد؟ چگونه باید تشخیص دهیم که کدام طرف، حق است و کدام طرف، باطل؟
یکی از درسهای پیشوایان راستین دین و آموزگاران معرفت و یقین، این است که دین خدا تنها و فقط، با نشانه حق و درستی، شناخته میشود و شخصیتها هر که باشند و در هر پایهای از علم و معرفت و تقوا و دیانت جای داشته باشند، هرگز ملاک شناخت دین نیستند؛ هرگز! ایشان به ما آموختهاند که مبادا تمام سخنان غیر معصومی را راست و درست بشمارید و غیر معصوم را در جایگاه معصوم بنشانید. و این آموزهای است که گواه درستیاش خرد آدمی و آیات قرآن کریم است.
در نهجالبلاغه آمده است که در رزمگاه جمل، مردی به نام حارثبن حوط گریبان امیر مؤمنانعلیهالسلام را گرفت که: «آیا چنین میاندیشی که من اصحاب جمل را گمراه میپندارم؟» آن حضرت او را پاسخی گفت که چراغ راه آدمیان حقجو در تمامی عصرها و نسل هاست: «ای حارث! تو به فرودست خود نگریستی و بالای سرت را ندیدی؛ از این رو، سرگردان شدی! بیگمان، تو حق را در نیافتهای تا اهلش را بازشناسی و باطل را نشناختهای تا بدانی چه کسانی بدان گرویدهاند.»(3)
توجه به قرآن و سفارشات پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و اهلبیت معصومین(علیهم السلام)، دوستی با دوستان خدا و اهلبیت (علیهم السلام)، دشمنی با دشمنان خدا و اهلبیت(علیهم السلام)، توجه به مسأله ولایت در عصر غیبت و التزام به آن از مهمترین شاخصههای حق محوری است
امیرالمؤمنینعلیهالسلام به حارث همدانی نیز آموخت: «دین خدا هرگز، نه به وسیله شخصیتها، بلکه با نشانه حق و راستی شناخته میشود؛ پس حق را بشناس تا اهل حق را بشناسی.»(4)
و امام صادقعلیهالسلام ابوحمزه ثمالی را هشدار داد: «بپرهیز از اینکه جز حجت خدا کسی را در همه سخنانش تصدیق کنی.»(5)
این تعلیم ارزشمند بسان ترازویی است که پویندگان راه تحقیق و تفقّه، همواره باید خود را با آن بسنجند و بر اساس آن، سخنان دیگران را بپذیرند یا نپذیرند. و این خود آرزویی است!
توجه به قرآن و سفارشات پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و اهلبیت معصومین(علیهم السلام)، دوستی با دوستان خدا و اهلبیت (علیهم السلام)، دشمنی با دشمنان خدا و اهلبیت(علیهم السلام)، توجه به مسأله ولایت در عصر غیبت و التزام به آن از مهمترین شاخصههای حق محوری است. یک بررسی اجمالی در طول تاریخ نشان میدهد کهدر بروز فتنهها، کسانی سربلند و پیروزند که همیشه پشت سر ولایت معصومین و نائبان آنها حرکت کردهاند. در حقیقت، جدا شدن از ولایت جدا شدن از صراط مستقیم است. بنابراین همیشه باید دو امر مهم را ـ که وصیت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در حدیث ثقلین نیز هست ـ فراموش نکنیم و آن «اقتدا به قرآن و اهلبیت(علیهم السلام)» است. اگر به این دو متوسل شویم، از نفوذ فتنهها در امان خواهیم بود.پی نوشت:
1- سوره عنکبوت- آیه 2
2- ترجمه تفسیر المیزان، ج4، ص75.
3- نهجالبلاغه، حکمت 254.
4- امالی شیخ مفید / 5.
5- کافی 2 / 298 ؛ معانی الاخبار/ 169.